ظاهر و باطن در طریقت شیعه اسماعیلی
ظاهر و باطن
در طریقت شیعه اسماعیلیه
یکی از ارکان اعتقادی مسلمانان شیعه اسماعیلی، ایمان به غیب و باطن است. از این رو یکی از نامهایی که در طول تاریخ پیروان این طریقت بدان شناخته شده اند؛ " اهل باطن " یا " باطنیه " می باشد.
اعتقاد به این موضوع که هر ظاهری دارای باطنی است و در ورا هر ظهوری حقیقتی نهفته است و تاویل راه رسیدن به این حقیقت می باشد؛ متاسفانه بسیار مورد سو تعبیر و کج فهمی قرار گرفته است و موجب برداشته های غلط و ناآگاهانه و گاها مغرضانه در میان نا آشنایان با اصول اعتقادی این طریقت و همچنین بدعت و کج رویی های در میان پیروان ناآگاه آن گردیده است.
در جهان بینی توحیدی شیعیان اسماعیلی، قرآن و کلیه متون دینی دارای دو وجه است: از این دو وجه گاهی با عنوان ظاهر و باطن، گاهی مثل و ممثول، گاهی تنزیل و تاویل، گاهی شریعت و طریقت و گاهی علم و عمل نام برده شده است. ظاهر و باطن چیزی نیست که فقط به قرآن و متون دینی اختصاص داشته باشد، بلکه در هر کلام معنا دار ؛ به عبارت دقیق تر در کل هستی ساری و جاری است
از جمله نسبتهای ناروا که به طریقت اسماعیلیه داده شده، آن است که آنان با زیاده روی در توجه به باطن، تکالیف دینی را ساقط دانسته واجبات دینی همچون، نماز، روزه، حج، طهارت و غیره را انجام نمی دهند و محرمات دین را حلال می دانند. این نسبت ناروا هر چند درباره برخی از گروه های سنت شکن در طریقت اسماعیلیه، همچون: قرامطه، دروزیه و در عصر حاضر خوجه ها صادق است، اما بدنه اصلی طریقت اسماعیلیه از چنین اتهامی مبرا است. با نگاهی اجمالی به تاریخ ۱۴۰۰ ساله شیعیان اسماعیلی، به خوبی متوجه می شویم، امامان و حجتان این طریقت، همواره به پایبندی به ظواهر دین و تعبد به شریعت اعتراف نموده و سالکان این طریقت را به عمل به ظواهر و بطن فرا خوانده اند. در نگاه این بزرگان ظاهر بدون باطن بي معنا است و باطن بدون ظاهر غير قابل دسترس. ظاهر و باطن لازم و ملزوم يكديگرند. هر كدام بدون ديگري ناقص است.
تاویل به معنی ضدیت بین ظاهر و باطن یا باطل شدن احکام شریعت نیست. اين موضوع در كتاب عالمانه امامان شيعه و جنبش هاي مكتبي تأليف عالم گرانقدر استاد علاّمه محمد تقي مدرسي بخوبي بيان گرديده « مخالفان اسماعيليه گمان مي كنند كه اسماعيليه اعتقادي به نماز و روزه و حج ندارد ولي در واقع سخن اسماعيليه آن بود كه كافي نيست فردي نماز بخواند ولي دوستدار ائمه نباشد، بدين معنا كه هيچكس نمي تواند ابعادي از مذهب را بپذيرد و ابعاد ديگري را كنار گذارد،پوسته مذهب را بپذيرد و مغز آن را ناديده بگيرد، به وجوب نماز اعتقاد داشته باشد ولي در همين زمان مانعي نداشته باشد از هارون الرشيد يا مأمون عباسي يا افرادي از اين قماش پيروي كند و به قتل و غارت مردم بپردازد. اسماعيليه در اين مسائل با ساير مسلمانان اختلاف داشته زيرا اسلام مذهبي سطحي و قشري نيست. نماز تنها به جا آوردن ركعات نيست بلكه نماز حقيقي پيروي از تمامي اسلام است. و حج و زكات نيز چنينند. اين است مفهوم صحيح مذهب و اسماعيليه نيز هنگاميكه چنين تفسيري از دين به عمل مي آورد در واقع هيچگونه خطائي مرتكب نمي شدند. ما به صحت تفسير اسماعيليه از دين اعتراف داريم و معتقديم كه جنبش آنها عملاً يك جنبش باطني به شمار مي آيد ولي ما اين سخن را نمي پذيريم كه اسماعيليه واجبات شرعي و حدود الهي را نفي مي كردند آنها نيز مانند مذاهب اسلامي نسبت به همة آداب مذهبي مقّيد بوده اند و تنها سخن آن بود كه حدود شرعي به تنهائي كافي نيست بلكه بايد با محتويات اخلاقي همراه باشد. » صفحات 7 ـ236
جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید
هدف وبلاگ مسلمانان شیعه اسماعیلیه، ارائه اصول اعتقادات و تاریخ طریقت مسلمانان شیعه اسماعیلی بر اساس منابع اصیل و صحیح خود این طریقت می باشد.